دوشنبه، 26 سنبله 1403

هرچه کرد فامیل کرد

زنان
شریک سازید:

دختر خانم فرانسوی و نیک بخت افغانستانی چقدر داستان مشابهی و درد ناک دارند خیلی وقت پیش داستان بلانش مونیه را خوانده بودم

اصلأ باورم نمیشد که یک انسان او هم مادر باشد در حق یک انسان دیگر یا فرزندش چنین ظلمی را روا بداند ولی با ماجرای نیک بخت خانم کاملاً باورم شد که بد ترین ضربه انسان از نزدیکان خود میخورد داستان بلانش و نیک بخت یکی است . 
مادری دخترش را به مدت ۲۵ سال در اتاق خانه‌شان حبس کرده بود اگر اطلاع‌رسانی فردی ناشناس نبود، بلانش مونیه همانطور در آن اتاق بدون پنجره مرده بود. مورد این زن یکی از هولناک‌ترین حبس‌های اجباری در تاریخ بشریت است و بعد از گذشت یک قرن از آن، همچنان شوکه کننده و چندش‌آور است.در سال ۱۸۷۶ هنگامی که بلانش ۲۵ ساله بود، مردی را ملاقات کرد و قصد ازدواج با او را داشت اما مرد انتظارات، مادر بلانش را برآورده نمی‌کرد. مادرش یک بیوه زن بود، به همین خاطر می‌خواست که دختر زیبایش با مردی پولدار ازدواج کند تا بار دیگر استانداردهای یک زندگی مرفه را که این خانواده سابقاً از آن برخوردار بود، دوباره به دست آورد.اما مردی که فقیر بود،بلانش به مادرش گف که هرگز عشق را فدای پول نخواهد کرد. اما بعد به یکباره بلانش ناپدید شد.در حقیقت مادرش و پسرش مارسل، بلانش را در اتاقی در طبقه‌ی بالای خانه زندانی کرده بودند. پنجره‌ی اتاق را با تخته‌ای چوب میخ کرده و او را به تخت زنجیر کرده بودند.آن‌ها به همسایه‌هایی که صدای جیغ و داد بلانش را شنیده بودند، می‌گفتند که او دیوانه شده و همین کافی بود تا همسایه‌ها دیگر پی سر و صداها را نگیرند. آن‌ها وانمود کردند که دخترشان مرده است و برای او مجلس ترحیم هم گرفته بودند. پس از آن به زندگی‌شان ادامه دادند طوری که بلانش هرگز در زندگی‌شان نبوده.بلانش تا ۵۰ سالگی به آن تخت زنجیر شده بود. او مجبور بود همان جایی که می‌خوابید مدفوع کند و تکه غذاهایی را که یک خدمتکار برایش روی تخت پرت می‌کرد بخورد. وزنش به شدت کاهش پیدا کرده و به حدود ۲۵ کیلوگرم رسیده بود.کم کم بلانش عقلش را از دست داد و دیگر نمی‌توانست جمله‌های کامل و صحیح به زبان بیاورد. اوضاع به همین منوال پیش می‌رفت تا این که در تاریخ ۲۳ مه ۱۹۰۱، اداره‌ی دادستان کل پاریس نامه‌ی مرموزی دریافت کرد که در آن چنین نوشته شده بود: «آقای دادستان کل، افتخار دارم که یک موضوع بسیار جدی را به عرض‌تان برسانم. یک پیردختر در خانه‌ی مادام مونیه زندانیشده و ۲۵ سال است که در گند و کثافت زندگی می‌کند.»پلیس مادرش و مارسل را دستگیر کرد و بلانش را که نزدیک مرگ بود و از نور خورشید وحشتزده، به بیمارستان انتقال داد. بلانش ۱۶ سال دیگر زندگی کرد و در نهایت در سال ۱۹۱۳ در بیمارستان روانی در بلوآ درگذشت.

رسانه‌ی راحیل

راحیل نیوز