شریک سازید:
یکی از شاعران شناختهشدهی افغان که هنوز هم جایگاه بلندی در جامعهی ادبیات فارسی دارد، به تاریخ ششم میزان سال ۱۳۷۳ ه.خ، در جریان جنگهای داخلی افغانستان میان مجاهدان، جان باخت.
عاصی در سال ۱۳۳۵ ه.خ، در روستای ملیمهی ولایت پنجشیر چشم به جهان گشود و دورهی اول ابتدائیه مکتب را در پنجشیر تمام کرد، بعد از آن با خانوادهاش به پایتخت آمد و در شهر کهنهی کابل مسکنگزین شد. او در کابل شامل مکتب ابوریحان البیرونی شد و از مکتب به درجه عالی فارغ شد و در رشتهی زراعت در دانشگاه کابل تحصیل کرد.
او شاعری بود نوگرا که از کلیشهها و چهارچوبهای پیشساختهی شاعران همترازش تفاوت داشت که حتا در قالبهای قدیمی نیز حرف و صحبت تازهای داشت.
اسماعیل لشکری، فعال ادبی و شاعر جوان اهل افغانستان دربارهی قهار عاصی میگوید: "عاصی در عمر کم، زیاد سرود و خوب هم سرود. از دوبیتی آغاز کرد و در ایستگاه شعر آزاد، آفتاب زندگانیاش غروب کرد.
قهار عاصی چندین ژانر ادبی را سرود؛ دوبیتی، رباعی، مثنوی، غزل، نیمایی و شعر آزاد.
شعر عاصی را میتوان باغستانی از چمنزار ادب فارسی دانست که شعر دهه شصت را به شکوفه و تعالی رساند.
شعر عاصی در حقیقت شعر نبض بیدار جامعه بود که صدای عدالت، برابری و آزادی را به فریاد گرفت".
عاصی، دردها و نابسمانیهای کشورش را حس میکرد و همواره از اتفاقهای تلخ کشورش مینوشت و نمیتوانست از کنار دردهای مردمش با سکوت بگذرد، به همین دلیل از او به عنوان شاعر دردهای مردم یاد میکنند.
باوجود اینکه همیشه از اتفاقهای ناگوار کشورش مینوشت، روحیهی عاشقانهسرایی نیز داشت و شعرهای عاشقانهی لطیفی از او به جا مانده است. در بعضی از شعرهایش آمیختگی از لحن حماسی و تغزلی هم دیده میشود که ویژهی خود اوست.
عاصی اثرهای زیادی از خود به جا گذاشته است. ”مقامه گل سوری”، “لالایی برای ملیمه”، “دیوان عاشقانه باغ”، “غزل من و غم من”، “تنها ولی همیشه”، “از جزیره خون” و “از آتش از بریشم”، شش مجموعهی شعر عاصی است و “آغاز یک پایان” مجموع خاطرههای او است که از جریان سقوط کابل به دست مجاهدان و جنگهای داخلی نوشته است.
عاصی سختیها و رنجهای زیادی را در طول زندگیاش تجربه کرد و جنگهای داخلی افغانستان، مانند دیگر افغانها عاصی را نیز مجبور کرد تا طعم مهاجرت را بچشد او همراه خانوادهاش به ایران مهاجر شد و در مشهد اقامت گزید؛ اما مدت کوتاهی پس از اقامت عاصی در مشهد، مقامهای ایرانی به او اجازهی ماندن در ایران را ندادند و شاعر آوارهی افغان، به کشور جنگزدهی خودش بازگشت. از بازگشت به کشورش دیری نگذشته بود که بر اثر برخورد هاوان در کارتهی پروان کابل جان باخت.